اقتصاد دستوری چیست؟ (به نفع دولت یا ملت؟!)

اقتصاد دستوری سیستمی است که در آن یک مقام دولتی مرکزی سطوح مجاز تولید و همچنین شرایط توزیع و قیمت گذاری را تعیین می کند. این نظام بخشی از نظام‌های سیاسی کمونیستی است و در تضاد با بازارهای آزاد، جایی که قیمت‌ها عمدتاً توسط عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند قرار دارد.

اقتصاد دستوری سیستمی است که در آن یک مقام دولتی مرکزی سطوح مجاز تولید و همچنین شرایط توزیع و قیمت گذاری را تعیین می کند.

اقتصاد دستوری چه ویژگی‌های دارد؟

  • حاکمیت اختیار تمامی وسایل تولید که شامل زمین و کارخانه و منابع طبیعی می‌باشد را دارد و افراد نمی‌توانند به دلخواه خود دارایی‌هایشان را خرید و فروش کنند و تمامی تصمیمات اقتصادی تحت کنترل دولت قرار دارد.
  • حاکمیت قیمت‌ها را تعیین کرده، سطح تولید را کنترل و رقابت بخش خصوصی را محدود یا ممنوع می‌سازند.
  • حاکمیت این اختیار را دارد تا تعیین کند، چگونه و چه زمانی باید رشد اقتصادی ایجاد شود، چگونه منابع اختصاص یابد و چگونه تولید توزیع شوند.
  • حاکمیت می‌تواند انحصار طلبی را در دستور کار قراردهد.

اقتصاد دستوری چه مزایایی دارد؟

افزایش رفاه عمومی: دولت با چگونگی تخصیص منابع و تولید کالاها و خدمات و با هدف تأمین نیازهای اساسی جامعه این هدف را دنبال می‌کند

جلوگیری از هدر رفت منابع: حامیان اقتصاد دستوری معتقد هستند که با کنترل مرکزی می‌توانند از هدر رفت منابع جلوگیری کنند و به توزیع عادلانه‌تر کالاها و خدمات کمک کنند.

کاهش بیکاری: با توجه به نظارت دولت بر بازار، می‌تواند تصمیمات مربوط به استخدام و ایجاد شغل را اتخاذ کند و حتی در زمان بحران یا رکود اقتصادی، با ایجاد شغل‌های جدید از بیکاری جلوگیری کند.

حفظ امنیت و رفاه عمومی در زمان بحران: حامیان اقتصاد دستوری اعتقاد دارند که این نظام می‌تواند در مواجهه با بحران‌های ملی یا اضطراری، مانند جنگ یا بلایای طبیعی، اقداماتی هماهنگ برای حفظ امنیت و رفاه عمومی انجام دهند.

 

معایب اقتصاد دستوری

بی‌ثباتی اقتصادی: مطالعات اقتصادهای فرماندهی بلوک شرق در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ توسط اقتصاددانان آمریکایی و اروپای شرقی نشان داد که برخلاف انتظارات هر دو گروه، نوسانات بیشتری در تولید نسبت به اقتصادهای بازار در همان دوره نشان دادند.

سلایق شخصی و حزبی: هر کشوری با توجه به ایجاد شدن گروه‌های مختلف اجرایی و سیاسی را می‌توان حداقل دو قطبی دانست، حال در صورت اجرای سیاست گذاری اقتصاد دستوری، ناخودآگاه منافع خاص گروه یا قطب خود را در نظر می‌گیرند که دوگانگی و نارضایتی ایجاد خواهد شد.

بی انگیزگی: در اقتصاد دستوری دولت مسئول تعیین دستمزدها برای کارگران است، و این باعث می‌شود که کارگران همواره سقف حقوقی داشته و نتوانند بر اساس عملکرد خود یا شرایط بازار، درآمد بیشتری کسب کنند و باعث کم انگیزه شدن کارگران برای عملکرد بهتر خواهد شد.

فساد و رانت: در این اقتصاد، موفقیت، ترفیع و پیشرفت افراد و سازمان‌ها به مقامات و رؤسای حزب وابسته است، در نتیجه باید افراد با سیاست‌ها و منافع حزب حاکم همسو باشند و ارتباطات شخصی و روابط سیاسی ارجحیت بیشتری پیدا کرده و در نهایت باعث فساد و رانت خواهد شد.

عدم شناسایی نیاز دقیق مصرف کنندگان: در اقتصاد بازارهای آزاد (که در تضاد اقتصاد دستوری قرار می‌گیرد) قیمت‌ها به طور طبیعی از طریق تعامل میان عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند، ولی در اقتصاد دستوری با توجه به قیمت دستوری، عدم تطابق میان تولیدات و نیاز واقعی ایجاد خواهد شد.

اقتصاد بازار آزاد با اقتصاد دستوری چه تفاوتی دارد؟

در اقتصاد بازار، مشاغل و مردم تصمیم می گیرند چه چیزی بسازند و بخرند. در یک اقتصاد دستوری، دولت همه چیز را کنترل می کند، مانند کارخانه ها و مزارع. اکثر کشورها ترکیبی از هر دو را دارند که به آن اقتصاد مختلط می گویند.

جمع بندی

اقتصاد دستوری سیستمی است که در آن یک مقام دولتی مرکزی سطوح مجاز تولید و همچنین شرایط توزیع و قیمت گذاری را تعیین می کند. این نظام بخشی از نظام‌های سیاسی کمونیستی است و در تضاد با بازارهای آزاد، جایی که قیمت‌ها عمدتاً توسط عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند قرار دارد.

 

 

شاید به این مقالات هم علاقه داشته باشید ...